ماه زده

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

ماه زده

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

ماه زده

ندیدم آینه ای چون لباس خاکی ها
همان قبیله که بودند غرق پاکی ها

به عشق زنده شدن «عند ربهم» بودن
شده ست حاصل آنان ز سینه چاکی ها
 
دلیل غربت شان اهل خاک بودن ماست
نه بی مزار شدن ها نه بی پلاکی ها

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند:
زمین چقدر حقیر ست آی خاکی ها.....


محمدجواد شرافت

پیوندهای روزانه

به خودت بیا مرد !

جمعه, ۱ مهر ۱۴۰۱، ۰۳:۵۳ ب.ظ

بعد یه مدت دیگه حتی رسیدن هم حالت رو خوب نمی کنه 

فقط دلت می خواد یه جوری بری که تا ابد داغت بمونه رو دلش .....

 

به خودت بیا 

من بغض آخر تولد چهل سالگیتم 

کی می خوای بفهمی برات می مردم وقتی اومدی سر خاکم؟ 

اونروز حتی اگه خودمم بخوام جوابتو بدم خدا نمی ذاره 

غرورتو بذار کنار 

من نباشم گم می شی تو این دنیا 

اگه برم دیگه دستت بهم نمی رسه

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۰۷/۰۱
هیپنو تیک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">