ماه زده

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

ماه زده

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

ماه زده

ندیدم آینه ای چون لباس خاکی ها
همان قبیله که بودند غرق پاکی ها

به عشق زنده شدن «عند ربهم» بودن
شده ست حاصل آنان ز سینه چاکی ها
 
دلیل غربت شان اهل خاک بودن ماست
نه بی مزار شدن ها نه بی پلاکی ها

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند:
زمین چقدر حقیر ست آی خاکی ها.....


محمدجواد شرافت

آخرین مطالب
  • ۰۴/۰۳/۱۵
    .
پیوندهای روزانه

جامعه مدنی

پنجشنبه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۵۷ ب.ظ

واقعا عجیبه و شاید باورتون نشه ، اما خونه ما نمونه کوچیکی از یه جامعه مدنیه.... روزنامه ها در موردت خبر می زنن ، جو رسانه ای علیهت شکل می گیره، روابط بین المللیت دستخوش تغییر میشه ، استیضاح می شی و دفاع پذیرفته نمیشه و برکنار می شی...

 

این ها که می گم شوخی نیست... واقعا همینطوره

 

مثلا اخیرا یه جوی علیهم شکل گرفته توی خونه که با همه چیز مخالفم.  افراد خانواده یه چیزی می گن(من چون غالبا حواس پرتم طول می کشه تا ذهنم رو جمع کنم و جواب بدم) بعد در این فاصله می گن نمی خوای چیزی بگی باهامون مخالفت کنی مثلا؟؟🗿 بعد می گن چرا یه طوری نگاه می کنی انگار حرفمون بی حاصله؟؟ هوم؟ (من فقط داشتم load می شدم)

 

یا مثلا گاهی جو در موردم ایجاد میشه که افراطی ام...

 

یا مثلا جو ایجاد میشه که پطروسم(پطروس فداکار) و باید از برق کشیده بشم🤣🤣

 

یعنی همون تبیین هایی که باید بیرون خونه پیاده کنم و از مخاطب شناسی استفاده کنم تا نگرش ها به یه چیزی عوض بشه باید تو خونه هم روشهای مشابهش رو به کار بگیرم تا برچسب ها از روی خودم و خط فکریمون(این خط فکری مال من نیست، مال ماست) کنار بره...

 

 

فقط چیزی که در این جنگ بی پایان شبانه روزی نمی فهمم اینه که اون بیرون نیرو های دشمن آتیش رسانه ای و شناختی می ریزن... اما توی خونمون چی؟ چی باعث میشه جوی بر علیهم شکل بگیره؟ انگار که خودم باعثش می شم...

 

انگار که هر ماده ای پاد ماده خودش رو هم تولید می کنه. انگار که....

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴/۰۳/۱۶
هیپنو تیک

نظرات  (۴)

۱۷ خرداد ۰۴ ، ۰۰:۰۷ نـــرگــــس ⠀

و اینا فقط انرژی مفیدت رو هدر میدن... متاسفانه :(

پاسخ:
برای شما هم همینطوره؟ :((

من اخلاقم بیرون بد نیست(نمی گم خوبه) ولی توی خونه به بداخلاقی معروفم و نمی دونم چرا....

نمی خوام بگم تقصیر بقیه است نه اصلا... تقصیر خودمه حتماً و قطعاً و یقیناً و مطمئناً! هیچ توجیهی برای بداخلاقی کردن نیست ولی واقعا نمی دونم چرا اینطوری ام...

به نظرم تدبیر امور منزل هزار بار سخت تر از سیاسته و فرو بردن خشم در خانواده خیلی سخت تر از جامعه است...

کلا آیینه ی تمام نمای یادآوری عیب ها و کم صبری هامه...‌

از طرفی می بینم چقدر زحمت کشیدن و هزینه کردن برای من و توانایی جبران هم ندارم و تازه عذاب وجدان هم مضاف میشه بر احساسات قبلی...

خلاصه که ...
۱۷ خرداد ۰۴ ، ۰۰:۰۷ اقای ‌ میم

چه اوضاع سختی تو خونتون دارید

پاسخ:
بله‌‌....

می دونید .. حس می کنم تقصیر خودمه...
طبیعی نیست آخه 

احساس می کردم خانواده من عجیبه...مثل اینکه زندگی تو ایران همه مون رو عجیب کرده🙃

نباید اینطوری باشه آخه، تو کوچیکترین عضو اون خونه هستی 

من متاسفم. احساس می کنم اینکه تغییر می کنی، ریسک می کنی، به آب و آتیش می زنی و جوری هستی که نمی فهمن باعث همه اینهاست

احساس می کنم وضعت حتی از وضع دختر من تو جو مدرسه بدتره

شاید خودت توقعها رو از خودت بالا می بری

انگار توی مارپیچی از رشد و پیشرفت گیر افتادی 

بابام یه ذره استراحت بدین خب 

شاید آدم تو خونه بخواد یه کم لش کنه اصلا.....

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">