تا کجا می توان غمگین نشد؟
۱. نمی دانم تا کجا می شود غمگین نشد و حرف از شجاعت زد. تا کجا می شود جدا شدن را دید، گسستن را دید و غمگین نشد.... داشتم متن های نشریه را نظم می دادم امشب، دو تا از متن ها را کات کردم اما فراموش کردم پیستشان کنم.... متن ها پرید ، متن های عزیزم ، متن های دوست داشتنی ام،..... متن هایی که جزو بهترین متن هایی بود که در عمرم نوشته بودم پرید و رفت....
۲. من که در این روز ها گریه نکرده بودم حالا نزدیکم به گریه و خودم را باختم....
آخر خیلی دوستشان داشتم. مثل خیلی چیز های دیگر که خیلی دوستشان داشتم... نمی دانم حواس پرتی خودم بود یا حکمت خدا، اما به هر حال فهمیدم که از دست دادن اصلا کار ساده ای نیست....
۳. غیر از " نو مسلمان ها" این روز ها با افرادی مواجهیم به نام "نو انقلابی ها" افرادی که شاید قبلا خیلی دلشان با نظام نبود ولی حالا بیشتر به این انقلاب دل بسته اند. همانطور که تازه مسلمان ها خیلی نازنین و با تقوا هستند و همه چیز را بر سر جای خود می خواهند و حتی از رفتار های اختلاطی برخی از مسلمان های دیگر تعجب می کنند تازه انقلابی ها هم همینطور هستند.
یکی شان پیام داده بود صبا من تازگی ها کانال خبری سپاه پاسداران را عضو شده ام! دیگر کانال از سپاه نداری؟ گفتم فاطمه مطمئنی؟! واقعا کانال سپاه را عضوی؟ من خودم آن را ندارم! می گوید بله! یه نظرم در این شرایط قابل اطمینان ترین نهاد سپاه است، بیگانه هیچوقت هیچکاری برای ایران نکرده....
یکی دیگر از بچه ها کلی بحث کرده با دوست هایش و کلی فحش خورده .... مظلومانه آمده در گروه گریه می کند که چرا برخی می گویند اسرائیل خوب کرده که ایران را زده .
یکی دیگر از رنج های نو انقلابی بودن ، فحش خوردن است... نمی خواهم فحش بخورند. کاش همه فحش ها را به ما قدیمی تر ها بدهند و به آن ها نه. این ها دستچین شده های امام زمان(عج) اند......
۴. واقعا چقدر دل آدم خنگه. نمی فهمه کی باید تنگ بشه و کی نباید.آخه بگو الان کل دنیا درگیر جنگن تو برای چی تنگ می شی هان؟
واقعا نمیدونم از این وضعیت خوشحال باشم یا ناراحت
وقتی دیروز یکی از مخالفترین افراد فامیل اعتراف کرده که چقدر رهبر را دوست دارد ،و کشور را بدون رهبر هیچ میبیند ،نمیدونید که چقدر خوشحال شدم.
دشمن ندانسته مسبب خیر شد
ومن همچنان حرف امام ره میاد درذهنم که فرمودند:بکشید مارا بیدارتر میشویم