ماه زده

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

ماه زده

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

ماه زده

ندیدم آینه ای چون لباس خاکی ها
همان قبیله که بودند غرق پاکی ها

به عشق زنده شدن «عند ربهم» بودن
شده ست حاصل آنان ز سینه چاکی ها
 
دلیل غربت شان اهل خاک بودن ماست
نه بی مزار شدن ها نه بی پلاکی ها

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند:
زمین چقدر حقیر ست آی خاکی ها.....


محمدجواد شرافت

پیوندهای روزانه

همچنان در جلسه...

پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۴، ۰۵:۱۰ ب.ظ

خسته شدم

از خودم بودن 

از انسان بودن خسته شدم در این شرایط

از انسانی که هستم خسته شدم

از انسانی اینگونه ....

 

از انسانی اینگونه در اینجا .........

 

از آنچه درک می کنم خسته ام ....

 

چرا می گم درک می کنم؟ ... چون درک ۳ جنبه داره

اتفاقی که واقعا افتاده،  مُدرِک (کسی که درک می کنه با همه خلوص و نا خالصی هاش)

و چیزایی که این بین رخ می ده و نمی دونیم....

 

همچنان در جلسه..

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴/۰۴/۱۳
هیپنو تیک

نظرات  (۲)

کی خسته است؟ دشمن

بسیجی همه رو خسته کرده

درود بر تو

و من عمق این خستگی ها رو می فهمم

حق داری

استراحت لازمه

بیا از این جلسه هه بیرون مادر

پاسخ:
خدا سایه ی چادر مادرانتون رو از روی سر ما آفتاب سوخته ها بر نداره خانم ...

مرسی که می فهمید 🥲

تازه نه تنها جلسه ناامیدمون کرد و فایده ای نداشت
بلکه حاج آقا بهمون گفت باید با وضو بیاید همیشه توی جلسه و هیشکی هم به هیشکی نگاه نکنه
در حالی که برق رفته بود 
چه ربطی دارن؟....

نمی دونم

همه چی رفته روی اعصابم
ممنون که برق رفت و چشم چشم رو ندید توی گرما 

حاج آقا هم درست می گه
شرکت توزیع منطقه ای برق هم درست می گه

فقط ما اشتباه می گیم این وسط ...

از دکل برق به دکل مخابرات

بزن قطعش کن

این بسیجی ها پر رو نشن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">